عشق مامانعشق مامان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

نی نی من

افتادن اولین دندون شیریت مبارک نفسم🥰

1400/3/25 17:34
نویسنده : مامان پریناز
24,829 بازدید
اشتراک گذاری
افتادن اولین دندان شیری🤗

پسر قشنگم اولین دندون شیریت در تاریخ ۹۹/۱۲/۱۹ افتاد.🤗🤗
اون شب که دندونت افتاد من تازه متوجه شدم لحظه ها چقدر زود میگذره.
انگار همین دیروز بود که همین دندونت داشت در میومد و من و بابا کلی ذوق کرده بودیم
والان بعد ۵ سال همون دندون افتاد و من هم خوشحالم که روز به روز قد میکشی و بزرگ و اقا میشی🤗🤗
و هم ناراحت که دیگه این روزایی که باهم داشتیم تکرار نمیشه
دلم برای تمامی لحظات شیرین و تلخ بچیگیت تنگ میشه.
واسه تمامی شیطنتات و اذیت کردنات
واسه وقتایی که زود از خواب بیدار میشی و میگی مامان بسه دیگه چقد میخوابی پاشو با من بازی کن🥰
واسه موقع هایی که یهویی صدام می زنی مامان؟
میگم بله پسرم!
مزگی خیلی دوست دارم و من اون لحظه قند تو دلم اب میشه و خوشحالترین عالمم🥰🤗🤗
واسه قصه گفتناتو شعر خوندنات با اون زبون شیرینت
واسه بغل کردنای یهوییت
حتی واسه اذیت کردنات
خیلی دلم تنگ میشه خیلی.



موفعی که دندونت افتاد خیلی گریه کردی و اخر هم گفتی مامان میخوام واسه فرشته ها نامه بنویسم و بزارم زیر بالشم تا برام هدیه بیارن
و من یک کاغذ و خودکار اوردم و هر چی گفتی بدون کلمه ای اضافه یا کم نوشتم و دندونتو گذاشتیم لای نامه و نامه رو هم زیر بالشت تا برات هدیه ای که خواستی رو بیارن🥰🥰🥰

پ.ن
اون شب چون خیلی دیر وقت بود و همه مغازه ها بسته بودن و نمیشد چیزی که خودت خواسته بودی برات بخریم.تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که به بابا گفتم بره سوپر مارکت سرکوچه و لپ لپ بخره بیاره تا وقتی صب از خواب بیدار شدی ناراحت نشی .چون خیلی منتظر بودی ببینی واقعا برات هدیه میارن یا نه🥰🥰🥰

این شد که این لپ لپ که تنها لپ لپ سوپر مارکت بود رو بابا خرید و اورد و ما گذاشتیم بالای سرت.
یادم نمیره صب که بیدار شدی وقتی متوجه لپ لپ شدی انقد ذوق زده شدی که اصلا زدات مهم نبود که هدیت ماشین پلیسی که خواسته بودی نیست
منو از خواب بیدار کردی و با ذوق و خنده که مامان پاشو ببین فرشته ها ب ام هدیمو اوردن.
پ.ن
من شب تو جواب نامه که برای فرشته نوشته بودی از طرف فرشته مهربون برات نوشتم و ازت عذر خواهی کردم که نتونسته ماشین پلیسی که خواستی رو برات بیاره چون بالش آسیب دیده بوده و باید میرفته دکتر
و هدیه اصلی رو تا چند روز دیگه برات میاره.
صب برات نامه رو خوندم و تو گفتی مامان اشکال نداره همین هم کافیه.هدیه دیگه نمیخوام.
و ی دفعه دیدم بغض کردی که چرا فرشته مهربون بالش اسیب دیده.اخ که من قربون اون دل نازک و مهربونت بشم🥺
کلی برات تو ضیح دادم که چیزیش نیطتو زود خوب میشه و ....



اینم چند تا عکس از فردا شب همون روز که دندونت افتاد
که بابا با ی کیک اومد و عمو رضا اینا هم بودن
افتادن دندونتو جشن گرفتیم با هم.
تنها آرزوی من تو این دنیا دیدن لب خندون و دل شاد توئه پسر گلم.
الهی که همیشه شاد و خندون باشی
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی من می باشد